به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد در این گزارش آمده است: «ایران در حال حاضر برنامه تسلیحات هستهای را دنبال نمیکند؛ اما ظرفیت تولید مواد شکافتپذیر کافی برای یک دستگاه هستهای را در کمتر از دو هفته دارد.» در این گزارش، ایالات متحده از ایران با ادعای عدم پایبندی به تعهدات مندرج در کنوانسیون منع تسلیحات شیمیایی انتقاد و ابراز نگرانی کرد. این گزارش همچنین جمهوری اسلامی را بهعنوان یک «تهدید منطقهای» برای خاورمیانه معرفی میکند که باید به آن پرداخته شود. هفته گذشته، مدیرکل کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل مدعی شد که ایران در حال اجرای برنامه هستهای نظامی است و همچنان به آزمایش و استقرار موشکهای هسته ای دوربرد ادامه میدهد که نقض برجام است. وی هنگام سخنرانی در شصت و هفتمین کنفرانس عمومی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین مدعی شد: ایران همچنان سرنیزه بیثباتی منطقه و تهدیدی برای صلح و امنیت در سراسر جهان است. موشه ادری گفت که توقف فعالیت تسلیحات هستهای ایران مستلزم توجه کامل جامعه بینالمللی است. پیشتر نیز بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در ادامه لفاظیها و تکرار اتهامات بیپایه و اساس خود علیه جمهوری اسلامی ایران، در جریان سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با بیان اینکه هشتسال پیش قدرتهای غربی قول دادند که تحریمها را دوباره علیه ایران اعمال کنند، اما امروز توافق هستهای را زیر پا میگذارد و خبری از این تحریمها نیست، خواستار بازگرداندن تحریمهای بینالمللی و وجود یک «تهدید معتبر هستهای» علیه ایران شد.
یک دیدگاه همسو
همسو با ادعای جروزالم پست درخصوص اینکه آمریکا پذیرفته ایران ظرف دو هفته به بمب دست یابد، رسانه آمریکایی نشنالاینترست نیز نوشت که ایران اکنون یک کشور در آستانه هستهای است؛ وضعیتی که حتی در صورت درگیری نظامی نمیتوان آن را برای همیشه تغییر داد. بنابراین دستور کار معقول برای توافق بعدی در دوره دوم بایدن باید بر بازگرداندن شفافیت و طولانیترکردن زمان رسیدن ایران به گریز هستهای متمرکز باشد. نشنالاینترست در گزارش ۳۰سپتامبر مینویسد: هرچند دولت جو بایدن بر این باور است که از طریق توافقهای کوچک و غیررسمی برنامه هستهای ایران را محدود میکند، اما این تلاشها حمایت کمی از سیاسیون واشنگتن دریافت کرده است. این رسانه اضافه میکند: به نظر میرسد واشنگتن گزینههای کمی برای رسیدگی به پرونده هستهای ایران دارد. بنابر این در حال حاضر، تلاش برای جلوگیری از بروز فاجعه در کوتاهمدت بهترین گزینه موجود است. رضایتبخش نیست، اما با توجه به محدودیتهایی که آنها تحت آن عمل میکنند، از جمله از بین رفتن اعتبار ایالات متحده در نتیجه تصمیم رئیسجمهور ترامپ برای خروج یکجانبه از برجام درحالیکه ایران به آن پایبند بود، قابل قبول است.
پیشبینی این نقطه توسط هاس
این دو گزارش همسو، یادآور دیدگاه ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا در مارس۲۰۲۱ است که در مقالهای در آن تاریخ چنین مسیری را پیش بینی کرده بود که برنامه هستهای ایران بهدلیل پیشرفتهای قابل توجه نه با حمله نظامی مهار خواهد شد و نه با یک توافق مانند برجام. بنابراین آمریکا باید چیزی شبیه به الگوی توافق غیررسمی که در آن دو طرف خطوط قرمز یکدیگر را بپذیرند، مدنظر قرار دهد. هاس در آن مقاله که پراجکتسیندیکیت منتشر کرد، با اشاره به غیرممکن بودن بازگشت به برجام و همچنین بیفایده بودن حمله به زیرساختهای هستهای ایران پیشنهاد داد که آمریکا از طریق تبادل تهدیدات و امتیازات در قبال ایران توافق ضمنی و غیررسمی را دنبال کند. یعنی آمریکا قدرت هستهای ایران را بهصورت دوفاکتو بپذیرد؛ اما خط قرمز هم تعیین کند که آن ساخت بمب است.
تعیین خطوط قرمز
در واقع این اظهارات هاس مبتنی بر این واقعیت است که در جریان یک توافق غیررسمی دو طرف خطوط قرمز مشخص میکنند؛ ولی در عین حال آمریکا تضمین میکند برنامه هستهای ایران در جنبههای فنی آسیب نبیند و متقابلا ایران هم حق ندارد از این خط قرمز عبور کند.
این الگو برگرفته از بحران موشکی کوبا در اکتبر۱۹۶۲ بین آمریکا و شوروی است. در اوت۱۹۶۲، اتحاد شوروی در کوبا اقدام به ساختن سکوهای پرتاب موشکهای میانبرد کرد. پس از شکست عملیات آمریکایی خلیج خوکها، شوروی موشکهایی را به بهانه محافظت از کوبا در برابر حمله ایالات متحده آمریکا در کوبا مستقر کرد. از نظر شوروی این کار به اندازه قرار گرفتن کلاهکهای هستهای توسط آمریکا در بریتانیا، ایتالیا، یونان و مهمتر از همه ترکیه توجیهپذیر بود. درواقع در جریان این بحران دو طرف بدون اینکه به توافق مشخصی رسیده باشند، در قالب یک تفاهم که ناشی از خطر جنگ و تصاعد بحران بود، به سمت رعایت خطوط قرمز یکدیگر حرکت کردند. به این خاطر که زمینههای دستیابی به یک توافق رسمی وجود نداشت. با این حال پرسش مهمی که در این میان مطرح است، این است که با توجه به سطح برنامه هستهای ایران که جلوتر رفته، اینکه آمریکا چه زمانی را برای نقطه گریز ایران پذیرفته، مبهم است. همچنین اینکه تهران و واشنگتن با توجه به معامله محدود توافق زندانیان در اواخر شهریورماه که در جریان آن چندین زندانی دو تابعیتی و ۶میلیارد دلار از درآمدهای بلوکهشده ایران آزاد شد، به سمت توافق بیشتر در برابر بیشتر حرکت کنند، هم مشخص نیست. اما آنچه مشخص است نیاز دو طرف به مساله ثبات است که توافق بیشتر در برابر بیشتر منوط به آن است. با مبادله زندانیان که به تازگی میان ایران و ایالات متحده پس از آزادسازی و انتقال ۶ میلیارد دلار از درآمد نفتی بلوکهشده ایران در کره جنوبی انجام شد، منتقدان دولت بایدن بار دیگر مخالفت خود را با توافق با دولت فعلی ایران ابراز کردند.
در این میان، علاوه بر شروط تاییدشده توافق مبادله زندانیان و انتقال این وجوه، در ماههای اخیر گزارشهایی منتشر شده است که حاکی از تلاشهای گستردهتری برای ترغیب ایران به کاهش سرعت برنامه غنیسازی اورانیوم و کاهش تنشها در خاورمیانه است. به نوشته نشنالاینترست، هدف از این کار ایجاد «تفاهمات» غیر رسمی با ایران از طریق ترکیبی از «خطوط قرمز» ارتباطی ایالات متحده و کاهش آشکار تحریمهای نفتی ایران به جای مذاکره برای یک توافق رسمی است که ذیل قانون بازبینی توافق هستهای ایران (INARA) نیازمند بازنگری کنگره است. طبیعتا اگر بایدن مجددا در انتخابات پیروز شود، ممکن است محلی برای توافقی رسمیتر وجود داشته باشد. احتمالا بایدن برای دور دوم، نگرانیهای تهران درباره لغو مجدد توافق توسط واشنگتن را کاهش دهد. با این حال، بعید است که دولت بایدن بتواند ایران را وادار کند که برنامه هستهای خود را تا جایی نزدیک به سطح برجام بازگرداند، چه رسد به تمدید برخی از آن مفادی که ایالات متحده به آن امیدوار بود.
نظر شما